نادرست، غیردقیق، تحریفشده
The survey results were skewed due to a limited range of participants.
نتایج تحقیق بهخاطر تعداد محدود شرکتکنندگان دقیق نبود.
Media coverage can often be skewed by political bias.
پوشش رسانهای اغلب ممکن است توسط سوگیری سیاسی تحریف شود.
اریب، مورب، نامتناسب، نامتوازن، کج، خمیده، منحرف، نامتقارن، زاویهدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The picture on the wall was skewed and needed straightening.
تابلو روی دیوار کج بود و نیاز به صاف کردن داشت.
The shelves were skewed after the earthquake.
پساز زلزله، قفسهها کج شده بودند.
the skewed perspective of the painting
چشمانداز مورب نقاشی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «skewed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/skewed