امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Speak Out

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    spoke out
  • شکل سوم:

    spoken out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(آزادانه، بی‌پروا، صادقانه، به‌صورت علنی و در ملأعام) نظر خود را اعلام کردن، عقاید خود را ابراز کردن، اعتراض یا مخالفت خود را اظهار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He spoke out against the school’s policies.
- او مخالفت خود نسبت به سیاست‌های مدرسه را به‌صورت علنی ابراز کرد.
- She decided to speak out about her experiences.
- او تصمیم گرفت که تجربیاتش را به‌صورت عمومی به اشتراک بگذارد.
- Students are encouraged to speak out in class discussions.
- دانش‌آموزان تشویق می‌شوند که در بحث‌های کلاسی به‌صورت آزادانه صحبت کنند.
phrasal verb
با صدای رسا صحبت کردن، بلند حرف زدن، با صدای بلند صحبت کردن
- Dear students, speak out, please.
- دانش‌آموزان عزیز، لطفاً با صدای بلند صحبت کنید.
- In order for the audience to hear his voice clearly, he tried to speak out.
- برای اینکه حضار صدای او را به‌وضوح بشنوند سعی کرد با صدای رسا صحبت کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد speak out

  1. phrasal verb assert or promote one's opinion; to make one's thoughts known
  1. verb make one’s position known
    Synonyms:
    declare assert say loud and clear speak one’s mind make plain make oneself heard speak loudly sound off stand up for insist have one’s say come out with let voice be heard
    Antonyms:
    be quiet shut up

ارجاع به لغت speak out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «speak out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/speak-out

لغات نزدیک speak out

پیشنهاد بهبود معانی