امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Statesman

ˈsteɪtsmən ˈsteɪtsmən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
سیاستمدار، رجل سیاسی، زمام‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد statesman

  1. noun A man who is a respected leader in national or international affairs
    Synonyms: solon, legislator, lawgiver, administrator, executive, minister, official, politician, strategist, diplomat, representative, elder-statesman, veteran lawmaker, national-leader

ارجاع به لغت statesman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «statesman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/statesman

لغات نزدیک statesman

پیشنهاد بهبود معانی