پراکنده، نامنظم، نامرتب، پخشوپلا، درهمبرهم، آشفته، ژولیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The old book had straggly pages.
کتاب قدیمی صفحههایی آشفته داشت.
The old man's beard was straggly.
ریش پیرمرد ژولیده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «straggly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straggly