آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Straggly

ˈstræɡli ˈstræɡli

معنی straggly | جمله با straggly

adjective

پراکنده، نامنظم، نامرتب، پخش‌وپلا، درهم‌برهم، آشفته، ژولیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The old book had straggly pages.

کتاب قدیمی صفحه‌هایی آشفته داشت.

The old man's beard was straggly.

ریش پیرمرد ژولیده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد straggly

  1. adjective rambling
    Synonyms:
    sprawling straggling roving irregular hiking
  1. adjective untidy
    Synonyms:
    messy tangled dispersed

ارجاع به لغت straggly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straggly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/straggly

لغات نزدیک straggly

پیشنهاد بهبود معانی