امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Straggly

ˈstræɡli ˈstræɡli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پراکنده، نامنظم، نامرتب، پخش‌وپلا، درهم‌برهم، آشفته، ژولیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The old book had straggly pages.
- کتاب قدیمی صفحه‌هایی آشفته داشت.
- The old man's beard was straggly.
- ریش پیرمرد ژولیده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد straggly

  1. adjective Rambling
    Synonyms:
    rambling irregular roving sprawling hiking straggling
  1. adjective Untidy
    Synonyms:
    messy tangled dispersed

ارجاع به لغت straggly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «straggly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/straggly

لغات نزدیک straggly

پیشنهاد بهبود معانی