با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Summarily

ˈsʌmərəli ˈsʌmərəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
باشتاب، عجولانه، به‌طور سرسری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد summarily

  1. adverb without delay
    Synonyms: arbitrarily, at short notice, expeditiously, forthwith, immediately, on the spot, peremptorily, promptly, readily, speedily, swiftly, without waste
    Antonyms: slowly

ارجاع به لغت summarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «summarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/summarily

لغات نزدیک summarily

پیشنهاد بهبود معانی