فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Summarily

ˈsʌmərəli ˈsʌmərəli

معنی

adverb

باشتاب، عجولانه، به‌طور سرسری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد summarily

  1. adverb without delay
    Synonyms:
    immediately promptly speedily swiftly expeditiously forthwith readily on the spot without waste at short notice peremptorily arbitrarily
    Antonyms:
    slowly

ارجاع به لغت summarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «summarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/summarily

لغات نزدیک summarily

پیشنهاد بهبود معانی