شکل جمع:
supermoonsاَبَرماه، ماهافروختگی (هنگامی که ماه در حالت قرص کامل و در نزدیکترین فاصله به کرهی زمین قرار دارد و بزرگتر و درخشانتر از معمول دیده میشود.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The supermoon lit up the night sky with its bright glow.
ابرماه با درخشش تابان خود آسمان شب را روشن کرد.
The photographer captured breathtaking images of the supermoon.
این عکاس تصاویر خیرهکنندهای از ابرماه ثبت کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «supermoon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supermoon