فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Supermoon

ˈsuːpərmuːn ˈsuːpəmuːn

شکل جمع:

supermoons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اَبَرماه، ماه‌افروختگی (هنگامی که ماه در حالت قرص کامل و در نزدیک‌ترین فاصله به کره‌ی زمین قرار دارد و بزرگ‌تر و درخشان‌تر از معمول دیده می‌شود.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The supermoon lit up the night sky with its bright glow.

ابرماه با درخشش تابان خود آسمان شب را روشن کرد.

The photographer captured breathtaking images of the supermoon.

این عکاس تصاویر خیره‌کننده‌ای از ابرماه ثبت کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت supermoon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supermoon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supermoon

لغات نزدیک supermoon

پیشنهاد بهبود معانی