Superman

ˈsuːpərmæn ˈsuːpəmæn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
موجود مافوق انسان، ابر مرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superman

  1. noun a person with great powers and abilities
    Synonyms:
    demigod ubermensch
  1. noun street name for lysergic acid diethylamide
    Synonyms:
    acid dose dot pane window pane zen elvis Lucy in the sky with diamonds loony toons back breaker battery-acid

ارجاع به لغت superman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superman

لغات نزدیک superman

پیشنهاد بهبود معانی