با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ta

tɑː ˌtiːˈeɪ ˌtiːˈeɪ tɑː ˌtiːˈeɪ ˌtiːˈeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

interjection noun informal
انگلیسی بریتانیایی ممنونم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Ta, you're the best!
- ممنونم، تو بهترینی!
- Ta, I owe you one!
- ممنونم، یکی طلبت!
noun
انگلیسی بریتانیایی ارتش محلی (the TA) (the Territorial Army)
- He joined the TA.
- به ارتش محلی پیوست.
- Members of the TA often balance their civilian jobs with military service.
- اعضای ارتش محلی اغلب بین مشاغل غیرنظامی خود و خدمت سربازی تعادل برقرار می‌کنند.
abbreviation noun countable
دستیار آموزشی (TA) (teaching assistant)
- The TA explained the concept to the students.
- دستیار آموزشی مفهوم را برای دانش‌آموزان توضیح داد.
- The TA graded the assignments.
- دستیار آموزشی به تکالیف نمره داد.
symbol uncountable
شیمی عنصر شیمیایی (Ta) تانتالیم، عنصر تانتالیم (نماد شیمیایی عنصر Tantalum)
- Tantalum is a hard and dense metallic element.
- تانتالم عنصر فلزی سخت و متراکمی است.
- Ta has a high melting point.
- تانتالم نقطه‌ی ذوب بالایی دارد.
abbreviation
روان‌شناسی سلامت روان تحلیل رفتار متقابل (TA) (transactional analysis)
- The therapist used TA to analyze the client's communication patterns.
- درمانگر از تحلیل رفتار متقابل برای آنالیز الگوهای ارتباطی مراجعه‌کننده استفاده کرد.
- The use of TA techniques improved the communication in the group.
- استفاده از تکنیک‌های تحلیل رفتار متقابل باعث بهبود ارتباطات در این گروه شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ta

  1. symbol A hard grey lustrous metallic element that is highly resistant to corrosion; occurs in niobite and fergusonite and tantalite
    Synonyms: tantalum, atomic number 73

ارجاع به لغت ta

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ta» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ta

لغات نزدیک ta

پیشنهاد بهبود معانی