امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thai

taɪ taɪ taɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

اهل کشور تایلند، زبان رسمی تایلند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thai

  1. adjective Of or relating to Thailand
    Synonyms: tai, siamese
  2. adjective Of or relating to the languages of the Thai people
    Synonyms: tai, siamese
  3. noun A branch of the Tai languages
    Synonyms: siamese, tai, Central Thai

ارجاع به لغت thai

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thai» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thai

لغات نزدیک thai

پیشنهاد بهبود معانی