آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Thai

taɪ taɪ taɪ

معنی thai

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد thai

  1. adjective Of or relating to Thailand
    Synonyms:
  1. adjective Of or relating to the languages of the Thai people
    Synonyms:
  1. noun A branch of the Tai languages
    Synonyms:
    tai Central Thai siamese

ارجاع به لغت thai

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thai» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thai

لغات نزدیک thai

پیشنهاد بهبود معانی