سرباز، سپاهی، سوارهنظام
The trooper showed bravery in the face of enemy.
سرباز در مواجهه با دشمن شجاعت نشان داد.
The trooper saved many lives.
سرباز جان افراد زیادی را نجات داد.
انگلیسی آمریکایی پلیس ایالتی آمریکا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The state trooper patrolled the highway.
پلیس ایالتی در بزرگراه گشت زد.
The trooper was trained in handling dangerous situations.
پلیس ایالتی برای مدیریت شرایط خطرناک آموزش دیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trooper» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trooper