فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vane

veɪn veɪn

شکل جمع:

vanes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

بادنما، پره، (مجازاً) کسی یا چیزی که به آسانی قابل حرکت و جنبش باشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the vanes of a turbine

پره‌های توربین

the vanes of a windmill

پره‌های آسیاب بادی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vane

  1. noun flat surface that rotates and pushes against air or water
    Synonyms:
    fan blade feather wind vane weathervane weathercock weather-vane wind gauge
  1. noun the flattened weblike part of a feather consisting of a series of barbs on either side of the shaft
    Synonyms:
    web

ارجاع به لغت vane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vane

لغات نزدیک vane

پیشنهاد بهبود معانی