آخرین به‌روزرسانی:

آبادی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aabaadi /

village, farm, hamlet, burg, settlement, oasis

روستا

آبادی کوچک در دره قرار داشت.

The small settlement was nestled in the valley.

رودخانه به‌سمت آبادی جاری می‌شود.

The river flows cranking into the village.

اسم
فونتیک فارسی / aabaadi /

prosperity, thriving condition, prosperousness

آبادانی، رونق, شکوفایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آبادی کشور نتیجه‌ی سال‌ها تلاش و تعهد برای بهبود اقتصاد بود.

The country's prosperousness was a result of years of hard work and dedication to improving the economy.

کسب‌وکار در شرایط پررونق خود درحال آبادی است.

The business is prospering in its thriving condition.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبادی

  1. مترادف:
    آبادانی عمارت عمران
  1. مترادف:
    ده دهات دهکده روستا شهر واحه ولایت

ارجاع به لغت آبادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبادی

لغات نزدیک آبادی

پیشنهاد بهبود معانی