فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آبادی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

روستا

فونتیک فارسی

aabaadi
اسم

village, farm, hamlet, burg, settlement, oasis

آبادی کوچک در دره قرار داشت.

The small settlement was nestled in the valley.

رودخانه به‌سمت آبادی جاری می‌شود.

The river flows cranking into the village.

آبادانی، رونق, شکوفایی

فونتیک فارسی

aabaadi
اسم

prosperity, thriving condition, prosperousness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

آبادی کشور نتیجه‌ی سال‌ها تلاش و تعهد برای بهبود اقتصاد بود.

The country's prosperousness was a result of years of hard work and dedication to improving the economy.

کسب‌وکار در شرایط پررونق خود درحال آبادی است.

The business is prospering in its thriving condition.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آبادی

  1. مترادف:
    آبادانی عمارت عمران
  1. مترادف:
    ده دهات دهکده روستا شهر واحه ولایت

ارجاع به لغت آبادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آبادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آبادی

لغات نزدیک آبادی

پیشنهاد بهبود معانی