الکی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بیهوده، بیخود

فونتیک فارسی

alaki
صفت
groundless, unwarranted, baseless, footling, phony, spurious, bogus, sham, trumped up, trifling, inane, silly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- اتاق را الکی تمیز کردند.

- They cleaned the room just anyhow.

- قاضی همه‌ی ادعاهای الکی او را رد کرد.

- The judge rejected all of his bogus allegations.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد الکی

ارجاع به لغت الکی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «الکی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/الکی

لغات نزدیک الکی

پیشنهاد بهبود معانی