امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

تاریخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

موقع، زمان

فونتیک فارسی

taarikh
اسم
era, date, time, term

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- تاریخ روز شکرگزاری سال به سال عوض می‌شود.

- Thanksgiving is a movable holiday.

- تاریخ سفر خود را یک هفته جلو انداخت.

- He advanced the date of his trip by one week.
سرگذشت، سابقه

فونتیک فارسی

taarikh
اسم
history, chronicle, annals

- دوران پهلوانی در تاریخ یونان

- the epic period in Greek history

- او از تاریخ برای پیش‌بینی آینده استفاده کرد.

- He used history as a crystal ball to see into the future.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تاریخ

  1. مترادف:
    تاریخچه تذکره سرگذشت وقایع
  1. مترادف:
    خدای‌نامه شاهنامه سیرالملوک
  1. مترادف:
    سابقه
  1. مترادف:
    زمان مورخه وقت زمان وقوع
  1. مترادف:
    کتاب رویدادهای گذشته تاریخ‌نامه
  1. مترادف:
    تقویم گاه‌شماری
  1. مترادف:
    دانش ثبت بررسی و تجزیه و تحلیل وقایع

ارجاع به لغت تاریخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تاریخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تاریخ

لغات نزدیک تاریخ

پیشنهاد بهبود معانی