آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴

    تجربه به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / tajrobe/tajrebe /

    experience, trial, experiment, proficiency, experimentation, encounter

    experience

    trial

    experiment

    proficiency

    experimentation

    encounter

    تبحر، امتحان، آزمایش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    تصنیف ترانه نیاز به استعداد و تجربه دارد.

    The composition of songs requires talent and experience.

    خوش بود گر محک تجربه آید به میان

    it is nice if the test of experience is applied

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تجربه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آزمایش آزمون امتحان تجربت محک
    مترادف:
    آزمودگی خبرت خبرگی
    مترادف:
    آزمودن
    مترادف:
    آزمایش کردن

    سوال‌های رایج تجربه

    تجربه به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه «تجربه» در زبان انگلیسی به Experience ترجمه می‌شود.

    تجربه به مجموعه‌ی دانسته‌ها، مهارت‌ها و آگاهی‌هایی گفته می‌شود که فرد در نتیجه‌ی برخورد با موقعیت‌ها، رویدادها و شرایط مختلف به دست می‌آورد. این مفهوم به طور گسترده‌ای در زندگی روزمره، تحصیلات، شغل و حتی روابط انسانی کاربرد دارد و به فرد کمک می‌کند تا در تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای خود با دقت و اطمینان بیشتری عمل کند. تجربه می‌تواند از طریق مشاهده، آزمون و خطا، آموزش‌های عملی یا حتی از طریق گذر زمان و تکرار به دست آید.

    یکی از ویژگی‌های مهم تجربه این است که برخلاف دانش نظری، غالباً با عمل و واقعیت‌های زندگی گره خورده و به شکلی ملموس‌تر و کاربردی‌تر در زندگی فرد تأثیر می‌گذارد. به همین دلیل است که افراد با تجربه معمولاً توانایی حل مسائل پیچیده‌تر را دارند و می‌توانند از اشتباهات گذشته درس گرفته و راهکارهای بهتری ارائه دهند. تجربه باعث رشد فردی و اجتماعی شده و مهارت‌های لازم برای مقابله با چالش‌ها و فرصت‌ها را تقویت می‌کند.

    در حوزه‌های مختلفی مانند کسب و کار، هنر، ورزش و علوم، تجربه به عنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت شناخته می‌شود. برای مثال، در محیط کاری، تجربه حرفه‌ای به معنی برخورداری از مهارت‌ها و دانش عملی در انجام وظایف مرتبط با شغل است که موجب افزایش بهره‌وری و کیفیت کار می‌شود. همچنین در هنر، تجربه‌ی هنرمندانه می‌تواند به خلق آثار خلاقانه‌تر و عمیق‌تر کمک کند، چرا که هنرمند از مسیرهای پیشین خود آموخته و به شکلی بهتر به بیان احساسات و ایده‌ها می‌پردازد.

    تجربه همچنین در روانشناسی و فلسفه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از منظر فلسفی، تجربه به عنوان منبع شناخت و درک واقعیت محسوب می‌شود و مبنای بسیاری از نظریه‌های شناختی است. از دیدگاه روانشناسی، تجربه‌های مثبت و منفی به شکل‌گیری شخصیت، نگرش‌ها و رفتارهای فرد کمک می‌کنند و بر سلامت روان تأثیر می‌گذارند. به این ترتیب، تجربه نه تنها دانش و مهارت را افزایش می‌دهد بلکه در شکل‌دهی به هویت و ساختار روانی افراد نیز نقش دارد.

    تجربه فرآیندی پویا و مستمر است که در طول زندگی فرد جریان دارد و باعث تکامل و پیشرفت او می‌شود. ارزش تجربه در این است که به انسان امکان می‌دهد از گذشته درس گرفته و با آگاهی و آمادگی بیشتری به سوی آینده حرکت کند، و این خود به معنای رشد و بلوغ فردی و اجتماعی است.

    تجربه نه تنها یک دارایی فردی بلکه یک سرمایه اجتماعی مهم برای جوامع نیز به شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت تجربه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تجربه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تجربه

    لغات نزدیک تجربه

    • - تجدیدی
    • - تجربتی
    • - تجربه
    • - تجربه آموختن
    • - تجربه خوشایند
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.