فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تجربه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • تبحر، امتحان، آزمایش
  • فونتیک فارسی

    tajrobe/tajrebe
  • اسم
    experience, trial, experiment, proficiency, experimentation, encounter
    • - تصنیف ترانه نیاز به استعداد و تجربه دارد.

    • - The composition of songs requires talent and experience.
    • - خوش بود گر محک تجربه آید به میان

    • - it is nice if the test of experience is applied
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تجربه

ارجاع به لغت تجربه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تجربه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تجربه

لغات نزدیک تجربه

پیشنهاد بهبود معانی