تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- با چکش ضربهی محکمی به تخته زد.
- سینهی مرغ را رویِ تختهی برش قرار دهید.
- یک تخته پارچه
- او یک تخته فرش جذاب برای اتاق نشیمن خرید.
- معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.
- معلم نوشتههای روی تخته را پاک کرد.
- تخته هم بازی مهارت و هم شانس است.
- تا نیمههای شب تخته بازی کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تخته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تخته