آخرین به‌روزرسانی:

تصویر به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / tasvir /

picture, effigy, image, description, painting, drawing

frame

تلویزیون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تصویر

  1. مترادف:
    پرتره ترسیم تمثال تندیس شکل شمایل صورت عکس نقش نگار

ارجاع به لغت تصویر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تصویر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تصویر

لغات نزدیک تصویر

پیشنهاد بهبود معانی