فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تصویر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    tasvir
  • picture, effigy, image, description, painting, drawing
  • تلویزیون
  • frame
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تصویر

ارجاع به لغت تصویر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تصویر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تصویر

پیشنهاد بهبود معانی