آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴

    تمرین به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / tamrin /

    practice, exercise, training, tryout, workout, drill, rehearsal

    practice

    exercise

    training

    tryout

    workout

    drill

    rehearsal

    مشق، ممارست

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    (سعدی) ... شب و روز تمرین و تکرار بود.

    ... there were drills and repetitions night and day.

    تمرین پیانو

    piano practice

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تمرین

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    تکرار مرور ممارست
    مترادف:
    مشق تکلیف
    مترادف:
    آشنا کردن عادت دادن ورزش
    مترادف:
    آزمایش
    مترادف:
    رزمایش مانور
    مترادف:
    ورزش کردن ورزیدن
    مترادف:
    نرم کردن

    سوال‌های رایج تمرین

    تمرین به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تمرین» در زبان انگلیسی به practice ترجمه می‌شود.

    تمرین، فرایندی فعال و مداوم برای بهبود مهارت‌ها، یادگیری مفاهیم جدید و تقویت توانایی‌های ذهنی یا جسمی است. این مفهوم می‌تواند در زمینه‌های گوناگونی به کار رود؛ از یادگیری زبان و نواختن ساز گرفته تا آمادگی بدنی و حتی تمرین‌های ذهن‌آگاهی. در حقیقت، تمرین پلی است بین دانش و تسلط. فرد ممکن است مفهومی را بداند، اما تنها از طریق تمرین است که آن مفهوم در وجود او نهادینه شده و به بخشی از توانمندی‌های واقعی‌اش تبدیل می‌شود.

    از دیدگاه علمی، تمرین موجب شکل‌گیری مسیرهای عصبی جدید در مغز می‌شود و در فرآیندی به نام «نوروپلاستیسیته»، مغز را به سازگاری با اطلاعات یا حرکات جدید وادار می‌کند. به همین دلیل، تمرین منظم در هر زمینه‌ای، چه فیزیکی و چه ذهنی، باعث تقویت حافظه، افزایش دقت و بالا رفتن سرعت واکنش‌ها می‌شود. به عنوان مثال، نوازنده‌ای که روزانه تمرین می‌کند، نه تنها مهارت انگشتانش را افزایش می‌دهد، بلکه هماهنگی میان ذهن و عضلاتش نیز بالا می‌رود. یا زبان‌آموزی که هر روز با واژگان کار می‌کند، توانایی به‌کارگیری آن‌ها را به صورت طبیعی و ناخودآگاه به دست می‌آورد.

    تمرین همچنین نقشی اساسی در تقویت نظم فردی و پشتکار ایفا می‌کند. زمانی که فرد به یک روتین تمرینی پایبند می‌ماند، به‌مرور توانایی مدیریت زمان، تحمل فشار، و عبور از لحظات بی‌حوصلگی یا خستگی را در خود پرورش می‌دهد. این ویژگی‌ها تنها به موفقیت در زمینه‌ی تمرینی محدود نمی‌شوند، بلکه در ابعاد مختلف زندگی روزمره نیز تأثیر می‌گذارند و فرد را به انسانی منظم‌تر، مقاوم‌تر و باانگیزه‌تر تبدیل می‌کنند.

    در بسیاری از فرهنگ‌ها، تمرین نه‌تنها به عنوان یک ابزار یادگیری، بلکه به عنوان نوعی فلسفه‌ی زندگی دیده می‌شود. ژاپنی‌ها مفهومی به نام kaizen دارند که به معنای «پیشرفت مستمر از طریق تمرین و اصلاح» است. این نگرش نشان می‌دهد که تمرین فقط برای رسیدن به یک هدف نهایی نیست، بلکه خودِ فرآیند تمرین، ارزشمند و پربار است. همین دیدگاه می‌تواند نگرش ما را نسبت به رشد فردی، یادگیری و موفقیت دگرگون کند و مسیر تلاش را به تجربه‌ای رضایت‌بخش و الهام‌بخش تبدیل نماید.

    ارجاع به لغت تمرین

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تمرین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمرین

    لغات نزدیک تمرین

    • - تمرگیدن
    • - تمرهندی
    • - تمرین
    • - تمرین آتش نشانی
    • - تمرین بدنی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.