fearlessness, pluck, intrepidity, courage, bravery, audaciousness, hardihood
جسارت تقدیرآمیز
admirable courage
جسارت او خارقالعاده بود.
His courage was legendary.
audacity, impertinence, impudence, temerity, boldness, presumption
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جسارت کردن
to make bold
خوانندگان از جسارت روزنامه هیجانزده بودند.
Readers were electrified by the paper's audacity.
عامیانه nerve
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جسارت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جسارت