greedy, avaricious, avid, voracious, acquisitive, grasping, gluttonous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صاحبخانهی حریص رفاه مستأجران خود را نادیده گرفت.
The greedy landlord neglected the welfare of his tenants.
مرد حریص همهی پول را برای خود انباشت.
The greedy man hoarded all the money for himself.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «حریص» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حریص