آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

حک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / hak(k) /

engraving, carving, incision, impressing

engraving

carving

incision

impressing

کنده‌کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او از حک ظریف روی میز چوبی تحسین می‌کرد.

She admired the delicate carving on the wooden table.

او حکاکی پشت ساعتش را به من نشان داد.

He showed me the engraving on the back of his watch.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت حک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حک

لغات نزدیک حک

پیشنهاد بهبود معانی