آخرین به‌روزرسانی:

خیره به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

با خیرگی

فونتیک فارسی

khire
صفت قید

staring, intent, dazzled, staringly, blinded (by light), with eyes wide open

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

نور چراغ اتومبیل‌ها او را خیره کرد.

She was dazzled by the headlights.

نگاه خیره

an intent look

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خیره

  1. مترادف:
    پررو سرکش گستاخ لجوج
    متضاد:
    دانا
  1. مترادف:
    پریشان‌خاطر حیران سرگشته شگفت‌زده مبهوت متحیر متعجب
  1. مترادف:
    ترسان متوحش
  1. مترادف:
    ابله احمق نادان

ارجاع به لغت خیره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیره

لغات نزدیک خیره

پیشنهاد بهبود معانی