farmer, fellah, rustic, muzhik
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دهقان در این زمین سیبزمینی میکارد
The farmer grows potatoes in this field
دهقانی پیر
an old farmer
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دهقان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دهقان