satisfaction, willingness, agreement, approval, contentment, content, consent, acquiescence, compliance, accession, assent, contentedness, submission, approbation, accord, free will
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سکوت او علامت رضایت است.
His silence indicates consent.
بالأخره رضایت داد.
He finally gave her acquiescence.
رضایت در انگلیسی Satisfaction / Contentment / Consent ترجمه میشود (بسته به زمینه)
این واژه در موقعیتهای گوناگون ممکن است معانی مختلفی به خود بگیرد، اما در جوهرهاش همیشه به نوعی احساس درونی بازمیگردد؛ احساسی که نشان میدهد فرد از شرایط، رفتار دیگران یا حتی خودش دلآرام و بینیاز از تغییر است. رضایت میتواند حالتی هیجانی و درونی باشد، مانند وقتی که انسان پس از انجام کاری سخت اما معنادار، با لبخندی بیصدا احساس سبکی و خشنودی میکند. این نوع رضایت گاه با واژههایی چون satisfaction یا contentment در زبان انگلیسی ترجمه میشود و دربرگیرندهی حس خوبیست که از درون میجوشد، نه چیزی که صرفاً از بیرون تحمیل شود.
در سطحی دیگر، رضایت ممکن است به معنی موافقت آگاهانه و ارادی با چیزی باشد؛ یعنی فرد تصمیم میگیرد با کاری، اتفاقی یا رفتاری موافقت کند و آن را بپذیرد. این نوع از رضایت در زبان انگلیسی معمولاً با واژهی consent بیان میشود. در قراردادها، روابط انسانی یا تعاملات اجتماعی، رضایت به این معنا نشاندهندهی احترام به اراده و آزادی فرد مقابل است. بدون این نوع رضایت، بسیاری از تعاملات مشروعیت اخلاقی و قانونی خود را از دست میدهند.
با این حال، رضایت همیشه به معنای رضایت کامل یا بینقص نیست. گاهی انسانها یاد میگیرند با شرایطی که مطلوبشان نیست، اما تغییرش نیز ممکن نیست، کنار بیایند. در این حالت، رضایت حالتی بین پذیرش و تسلیم است؛ نوعی انتخاب آگاهانه برای آرام ماندن در دل نارضایتیهای گریزناپذیر. این وجه از رضایت شاید در نگاه اول منفعلانه بهنظر برسد، اما در بسیاری موارد نشانهای از بلوغ روانی و انعطاف در برابر واقعیتهای زندگیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رضایت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رضایت