فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

رقیق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کم‌غلظت، آبکی

فونتیک فارسی

raghigh
صفت

diluted, weak, thin, rarefied, watery, tender, soft, liquid, tenuous, dilute, rare

هوای رقیق

rare atmosphere

هوای رقیق کوهستان

the rarefied mountain air

نمونه‌جمله‌های بیشتر

سوپ رقیق

thin soup

بوی رقیق اسطوخودوس فضای اتاق را پر کرد.

The faint smell of lavender filled the room.

دود رقیق

thin smoke

کم‌رنگ

فونتیک فارسی

raghigh
صفت

مجازی light, faint, bright

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

رنگ‌های رقیق فضای اتاق را بزرگ‌تر نشان می‌دهند.

Light colors make a room feel more spacious.

رنگ قرمز رقیق

faint red color

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رقیق

  1. مترادف:
    آبدار آبکی باریک تنک روان سیال شل کم‌رنگ مایع نازک نرم
    متضاد:
    غلیظ

ارجاع به لغت رقیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رقیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رقیق

لغات نزدیک رقیق

پیشنهاد بهبود معانی