با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

روایت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نقل، حدیث

فونتیک فارسی

ravaayat
اسم
anecdote, narration, tradition, version, story, legend, account, hearsay, words or deeds attributed to holy people or rulers

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- طبق یک روایت خانوادگی، اجداد او از لرستان به تهران کوچ کرده بودند.

- According to a family legend, his ancestors had migrated from Lorestan to Tehran.

- شهادت شاهد مشکوک به نظر می‌رسید زیرا در روایت او تناقضاتی وجود داشت.

- The witness' testimony seemed dodgy, as there were inconsistencies in his story.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روایت

ارجاع به لغت روایت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روایت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/روایت

لغات نزدیک روایت

پیشنهاد بهبود معانی