the earth, terrestrial globe, terra firma, terra, geo-
زمین در مداری بیضوی به دور خورشید میچرخد.
The Earth revolves around the Sun in an elliptical orbit.
نقشهها مفید هستند، اما هیچچیزی با زمین سهبعدی قابل مقایسه نیست.
Maps are useful, but nothing compares to a three-dimensional terrestrial globe.
this world, terra firma, the world
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بسیاری بر این باورند که زمین تنها توقفی موقت برای روحهای ماست.
Many believe this world is just a temporary stop for our souls.
زمین خانهی میلیاردها نفر است.
The world is home to billions of people.
(dry) land, ground
حیوانات وحشی اغلب در جستوجوی غذا در زمین میگردند.
Wild animals often roam in search of food on land.
کودکان روی زمین بازی کردند و خندههایشان در فضا طنینانداز شد.
Children played on the ground, their laughter echoing in the air.
motherland, homeland, fatherland, country
سربازان با شجاعت برای زمین خود جنگیدند.
The soldiers fought bravely for their motherland.
او زندگیاش را به خدمت به زمینش اختصاص داد.
He dedicated his life to the service of his fatherland.
area, lot, parcel, a plot of land, a piece of land
زمین پشت خانه برای باغچه عالی است.
The area behind the house is perfect for a garden.
این زمین برای دههها دستنخورده باقی مانده است.
This parcel of land has been untouched for decades.
ورزش field, track, court, arena
زمین محلی در طول سال میزبان رویدادهای ورزشی مختلف است.
The local field hosts various sporting events throughout the year.
زمین بسکتبال پر از هواداران پرشور بود.
The basketball court was packed with excited fans.
کلمهی «زمین» در زبان انگلیسی به Earth یا land ترجمه میشود، و گاهی بسته به زمینه، واژههایی مانند ground، soil یا terrain نیز به کار میروند. اگر منظور سیارهای باشد که بر آن زندگی میکنیم، معادل آن Earth با حرف بزرگ است. اما اگر به سطح خاکی یا قطعهای از زمین اشاره داشته باشیم، بسته به منظور، واژههای دیگری مانند land یا ground مناسبتر هستند.
زمین بهعنوان سیارهی ما، یکی از شگفتانگیزترین و پرحیاتترین اجرام شناختهشده در جهان است. این سیاره با لایهای از جو، منبعی از آب، کوهها، جنگلها، دشتها، و اقیانوسها، خانهی میلیاردها گونهی زنده از جمله انسانهاست. زمین نهتنها بستر زیست موجودات است، بلکه منشأ اصلی منابعی مانند غذا، آب، مواد معدنی و سوختهای فسیلی به شمار میآید. اهمیت زمین در بقای بشر بهحدیست که از دیرباز در فرهنگها، اسطورهها، و باورهای مردم، بهعنوان مادر یا عنصری مقدس و پرقدرت شناخته شده است.
اما واژهی «زمین» تنها به معنای سیارهی ما نیست. در معنای عمومیتر، به سطح سخت و پایینی که روی آن میایستیم هم اطلاق میشود. در این معنا، زمین بستر فعالیتهای انسانی است: ما روی آن خانه میسازیم، کشاورزی میکنیم، راه میکشیم، بازی میکنیم، یا حتی گاه به آن میافتیم. زمین در این حالت، گاه امن و قابل اعتماد، و گاه ناآرام و لرزان است؛ بهویژه در هنگام زلزله یا رانش زمین که چهرهای متفاوت از آن را به ما نشان میدهد.
در کشاورزی، زمین به معنای خاک حاصلخیزی است که با کاشت و برداشت، زندگی را تداوم میبخشد. در این معنا، زمین بستر تولید و رشد است و هر مترمربع آن میتواند حاوی صدها نوع میکروارگانیسم و مواد معدنی باشد. انسانها از هزاران سال پیش زمین را شخم زده، کود داده، و برایش ارزش قائل بودهاند. در بسیاری از فرهنگها، مالکیت زمین نهتنها نشانهی ثروت، بلکه مظهر قدرت، ریشهداری و احترام اجتماعی محسوب میشده است.
زمین مفهومی است پیچیده و چندوجهی که از آسمان تا دل خاک، از خانه تا سیاره، از میراث تا امید، در زندگی ما حضوری دائمی و تعیینکننده دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زمین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زمین