light-handed, nimble-handed, skillful, adroit, deft, dexterous
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پیانیست سبکدست با انگشتان سریعش تماشاگران را مسحور کرد.
The nimble-handed pianist captivated the audience with her swift fingers.
هنرمند سبکدست دیوارنگارهی خیرهکنندهای کشید.
The skillful artist painted a breathtaking mural.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبکدست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبکدست