با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

سخت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

sakht
hard, difficult, severe, rigid, irresistible, violent, hard, severelyviolently, terribly, very

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پوست
horny
tempered
cutting
intractable
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سخت

ارجاع به لغت سخت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سخت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سخت

پیشنهاد بهبود معانی