فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

آببند، مانعی برای عبور آب

فونتیک فارسی

sad
اسم

barrage, dam, dike

سد اسوان

Aswan High Dam

اجازه‌ی آغاز طرح ساختمان سد داده شد.

The project to build the dam got the green light.

مانع

فونتیک فارسی

sad
اسم

block, bar, obstacle, barrier, blockade, bulwark, obstruction, hedge, impediment, hindrance

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

راه دخول را سد نکنید!

Don't block the doorway!

راه را سد کردند.

They barred the way.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

(پیشرفت، ابتکار) مانع شدن، سد راه شدن

act as a brake upon

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سد

  1. مترادف:
    بستن مسدود کردن
  1. مترادف:
    حایل رادع مانع
  1. مترادف:
    آب‌بند بند
  1. مترادف:
    مسدود بست
  1. مترادف:
    صد
  1. مترادف:
    حد مرز
  1. مترادف:
    قرن مائه مئه
    متضاد:
    دهه هزاره

ارجاع به لغت سد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سد

لغات نزدیک سد

پیشنهاد بهبود معانی