to order, to reform and reorganize, to put in good order, to manage, to give a new look, to tidy up, to revamp
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرکت تصمیم گرفت برای افزایش بهرهوری بخشهایش را سر و سامان بدهد.
The company decided to reorganize their departments to improve efficiency.
مستخدم برای سر و سامان دادن به اتاق خواب بههمریخته استخدام شده بود.
The maid was hired to put in good order the messy bedroom.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سر و سامان دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سر و سامان دادن