noise, pell-mell, crowd, clutter, commotion, throng, congestion, melee, overcrowding, rush, rush hour
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شلوغی جادهها در نوروز
the congestion of roads in Nowruz
کودک در شلوغی گم شد.
The child got lost in the crowd.
ترافیک سنگین باعث شلوغی زیادی در بزرگراه شد.
The heavy traffic caused a lot of congestion on the highway.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شلوغی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شلوغی