آخرین به‌روزرسانی:

شوخی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shookhi /

fun, joke, jest, gag, trick, jape, play, jocoseness, lark, jocularity, teasing, humor, witticism, banter, tease, badinage, sportive, sport, farce, bon mot, drollery, caper, practical joke, flippancy, game, put on, frivolity, tongue in cheek, prank, rag, ribbing, spoof, monkeyshines, crack

مزاح، جوک، لطیفه

این شوخی جلوی خانم‌ها جایز نیست.

This joke is not appropriate in front of ladies.

نمی‌خواستم هدف شوخی آن‌ها بشوم.

I didn't want to be the butt of their jokes.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

به شوخی عینک معلم را قایم کردیم.

We hid the teacher's glasses for a lark.

اسم
فونتیک فارسی / shookhi /

joy, jollity, sprightliness, pleasantry, playfulness

شادی، خوشی، خرمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

وقتی دوستان برای جشن دور هم جمع شدند، اتاق پر از صدای خنده و شوخی شد.

The room was filled with laughter and jollity as friends gathered to celebrate.

روز عروسی زوج جوان پر از عشق و شوخی بود.

The young couple's wedding day was filled with love and joy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شوخی

  1. مترادف:
    استهزا بذله جوک خوشمزگی دعابه ریشخند لاغ لطیفه لودگی لودگی متلک مداعبت مزاح مسخرگی مسخره مطایبه هزل
    متضاد:
    جدی
  1. مترادف:
    بی‌حیایی بی‌شرمی گستاخی
  1. مترادف:
    ظرافت قذرات لافی لطیفه ملاعبت

ارجاع به لغت شوخی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شوخی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شوخی

لغات نزدیک شوخی

پیشنهاد بهبود معانی