آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

صورتگر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sooratgar /

ادبی portraitist, portrait painter, portrayer, sculptor, painter

portraitist

portrait painter

portrayer

sculptor

painter

نقاش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

صورتگر لبخند او را به‌طور کامل به تصویر کشید.

The portrait painter captured her smile perfectly.

صورتگر ساعت‌ها صرف کامل کردن جزئیات نقاشی کرد.

The portraitist spent hours perfecting the details of the painting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صورتگر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
تصویرساز تصویرگر چهره‌نگار رسام مصور نقاش نگارگر

ارجاع به لغت صورتگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صورتگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صورتگر

لغات نزدیک صورتگر

پیشنهاد بهبود معانی