۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

ضروری به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / zaroori /

necessary, essential

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضروری

  1. مترادف:
    الزامی بایسته فرض لازم واجب
    متضاد:
    غیرضروری
  1. مترادف:
    ناچار ناگزیر
  1. مترادف:
    توالت دستشویی

سوال‌های رایج ضروری

ضروری به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «ضروری» در زبان انگلیسی به essential ترجمه می‌شود. بسته به زمینه، واژه‌های دیگری مانند necessary، vital، یا crucial نیز می‌توانند معادل آن باشند، ولی «essential» رایج‌ترین و دقیق‌ترین ترجمه در اکثر کاربردهای رسمی و عمومی است.

ضروری به هر چیزی اطلاق می‌شود که بدون آن ادامه‌ی کار، زندگی، یا یک فرآیند مشخص دچار اختلال جدی یا حتی توقف می‌شود. این واژه معمولاً برای بیان نیازهای پایه‌ای، ملزومات حیاتی، یا اجزای غیرقابل حذف در یک سیستم یا ساختار به کار می‌رود. برای مثال، اکسیژن برای زنده‌ماندن انسان ضروری است، یا در یک پروژه، همکاری تیمی و برنامه‌ریزی مناسب از عناصر ضروری موفقیت محسوب می‌شوند. درک دقیق مفهوم "ضروری" در بسیاری از حوزه‌های زندگی، از پزشکی گرفته تا اقتصاد و مدیریت، اهمیت بنیادینی دارد.

در حوزه‌ی سلامت و پزشکی، واژه‌ی ضروری کاربرد زیادی دارد. مثلاً برخی از مواد مغذی مانند ویتامین‌ها و اسیدهای چرب معین، به‌عنوان مواد ضروری برای بدن شناخته می‌شوند، چراکه بدن انسان قادر به تولید آن‌ها نیست و باید از طریق تغذیه تأمین شوند. در شرایط بحرانی نیز برخی مداخلات پزشکی، مانند احیای قلبی یا استفاده از دستگاه تنفس مصنوعی، اقدامات ضروری تلقی می‌شوند که تأخیر در آن‌ها می‌تواند پیامدهای جدی برای جان بیمار داشته باشد. از این منظر، ضروری بودن با اولویت و فوریت نیز ارتباط دارد.

در علوم انسانی و اجتماعی، واژه‌ی ضروری اغلب به الزام‌های فکری، اخلاقی یا اجتماعی اشاره دارد. مثلاً در فلسفه، برخی اصول مانند «آزادی» یا «عدالت» به‌عنوان اجزای ضروری زندگی انسانی معرفی می‌شوند. در سیاست‌گذاری عمومی نیز برخی خدمات مانند آموزش و بهداشت، جزو نیازهای ضروری جامعه تلقی می‌شوند که دولت‌ها وظیفه دارند آن‌ها را فراهم سازند. این کاربردها نشان می‌دهد که ضرورت، فقط در فیزیک و بدن محدود نمی‌ماند، بلکه به قلمرو ارزش‌ها، حقوق و مسئولیت‌ها نیز راه یافته است.

در مدیریت و برنامه‌ریزی، تشخیص و اولویت‌بندی عناصر ضروری نقش کلیدی در موفقیت پروژه‌ها ایفا می‌کند. مدیران موفق قادرند میان اقدامات ضروری و غیرضروری تمایز قائل شوند و منابع خود را به‌درستی به بخش‌هایی تخصیص دهند که برای پیشبرد اهداف سازمان حیاتی هستند. این مهارت به تصمیم‌گیری مؤثر، کاهش اتلاف منابع، و افزایش بهره‌وری منجر می‌شود. در این زمینه، ضروری بودن یک ویژگی استراتژیک است که از تحلیل دقیق و شناخت درست وضعیت ناشی می‌شود.

در زندگی روزمره نیز واژه‌ی ضروری به‌وفور مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ از لیست خرید گرفته تا مدیریت زمان و روابط انسانی. افراد موفق معمولاً می‌دانند که کدام کارها ضروری‌اند و کدام‌ها را می‌توان به تعویق انداخت یا کنار گذاشت. چنین شناختی، که گاه با نام «تفکیک ضروری از غیرضروری» شناخته می‌شود، لازمه‌ی داشتن سبک زندگی متعادل، مؤثر و رضایت‌بخش است. ضروری بودن، در این معنا، بازتابی از نظم درونی، آگاهی، و توانایی تمرکز بر اولویت‌های اصلی زندگی است.

ارجاع به لغت ضروری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضروری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضروری

لغات نزدیک ضروری

پیشنهاد بهبود معانی