با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فرسوده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    farsoode
  • banal, broken-down, careworn, old, raddled, seedy, shabby, spent, stale, timeworn, tired, weary, well-worn
  • عامیانه shot, washed-out, washed-up
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فرسوده

ارجاع به لغت فرسوده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرسوده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرسوده

لغات نزدیک فرسوده

پیشنهاد بهبود معانی