(designed) for sale, on sale, on offer, salable
این خانه فروشی نیست.
This house is not for sale.
ویژگیهای فروشی نرمافزار بسیاری از کاربران جدید را جذب کرد.
The salable features of the software attracted many new users.
a combining form (meaning: selling, store)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خواربارفروشی
grocery store
امتیاز گشودن یک همبرگرفروشی مکدونالد
the franchise to open a Mcdonald's hamburger shop
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فروشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فروشی