shout, cry, crying, howl, hue, whoop, outcry, call, bark, shouting exclamation, halloo, holler, yell, scream, bellow, yelling, hollo, clamor, roar, chant, caterwaul, ejaculation, squeal, wail, ululation, squall
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فریاد از ته دل
a deep-chested shout
فریاد کمک
a cry for help
فریاد او مرا از خواب بیدار کرد.
His shout woke me up.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فریاد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فریاد