آخرین به‌روزرسانی:

قله به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بلندترین نقطه‌ی کوه

فونتیک فارسی

gholle
اسم

summit, top, peak, crown, mountaintop, spire, pinnacle

در جهان فقط سه قله‌ی دیگر از این قله بلندتر هستند.

This summit is topped by only three other peaks in the world.

به قله‌ی کوه که رسیدیم، من ضعف کردم.

When we got to the summit, I conked out.

بالاترین نقطه، اوج

فونتیک فارسی

gholle
اسم

مجازی summit, climax, apex, top, tip, height, acme, crown, vertex, dome, pitch, crest

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

او در قله‌ی دستاوردهایش احساس موفقیت کرد.

He felt a sense of accomplishment at the apex of his achievements.

قله‌ی رمان، غیرمنتظره و هیجان‌انگیز بود.

The climax of the novel was unexpected and thrilling.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قله

  1. مترادف:
    اوج چکاد ذروه ستیغ راس سر سرکوه فراز فرق کله نوک
    متضاد:
    دامنه
  1. مترادف:
    سبو کوزه

ارجاع به لغت قله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قله

لغات نزدیک قله

پیشنهاد بهبود معانی