۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

قیافه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghiyaafe /

physiognomy, mien, face, visage, front, person, semblance, countenance, look, air, lineament, aspect, bearing, expression, brow, complexion, exterior, guise, mug, feature, dose, sight, posture

سیما، چهره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

قیافه‌ی جدی به خود گرفتن

to put on a serious front

قیافه و حرکات خنده آور چارلی چاپلین

the funny looks and acts of Charlie Chaplin

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ناشکیبایی او از قیافه و دستان لرزانش پیدا بود.

His impatience was revealed by his visage and his trembling hands.

فقط به‌ قیافه او را می‌شناسم.

I only know him by sight.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قیافه

  1. مترادف:
    چهره رخ رخسار رو سیما صورت لقا وجنه هیئت
  1. مترادف:
    ژست

ارجاع به لغت قیافه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قیافه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قیافه

لغات نزدیک قیافه

پیشنهاد بهبود معانی