lottery, trying one's fortune, sweepstakes
lottery
trying one's fortune
sweepstakes
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او را گول زدند که برندهی لاتاری شده است.
They kidded him into thinking that he had won the lottery.
در لاتاری بخت خود را آزمودن
to try one's fortune in a lottery
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لاتاری» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لاتاری