full, brimful, awash, overflowing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
استخر از آب لبریز بود
the pool was overflowing with water
لبریز بودن
to be brimming, to be overflowing
لبریز شدن
to brim, to become overflowing
لبریز کردن
to fill, to make overflowing, to overflow, to slop
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لبریز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لبریز