امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

لکه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

لک، اثر آلودگی

فونتیک فارسی

lakke
اسم
spot, blemish, stain, smear, blur, smut, discoloration, soil, mark, smudge, speck, taint, macula, splotch, speckle, splash, fleck

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- لکه را پاک کردم.

- I rubbed the stain off.

- این لکه به این آسانی‌ها پاک نمی‌شود.

- This stain will not rub off so easily.

- آیا آن لکه هنوز هم پیداست؟

- Does that stain still show?
بدنامی، رسوایی، آلودگی

فونتیک فارسی

lakke
اسم
مجازی stigma, tarnish, brand, slur, disgrace, blot, dishonor, smirch

- پاک کردن لکه‌ی شهرت او کار سختی بود.

- The blot on her reputation was difficult to erase.

- لکه‌ای بر شهرت او که در اثر شایعات دروغین ایجاد شده بود

- smirch on her reputation caused by the false rumors
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لکه

ارجاع به لغت لکه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لکه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لکه

پیشنهاد بهبود معانی