آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

لک به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / lak /

spot, stain, smut, macula, stigma, freckle, discoloration, blot, splash, speckle, fleck, splotch, slur

spot

stain

smut

macula

stigma

freckle

discoloration

blot

splash

speckle

fleck

splotch

slur

لکه، نقطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

رومیزی خیلی لک داشت.

The tablecloth had many spots.

لک افتادن

to spot

نمونه‌جمله‌های بیشتر

پیراهنت را لک نکن.

Don't splash your dress.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد لک

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
پارچه کهنه‌پارچه لته
مترادف:
مترادف:
مترادف:
صدهزار
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
آسیب فساد لهیدگی

ارجاع به لغت لک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لک

لغات نزدیک لک

پیشنهاد بهبود معانی