با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

محصول به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • فرآورده، کالا
  • فونتیک فارسی

    mahsool
  • اسم
    product, fabrication, production, output, manufacture
    • - اسمی انتخاب کن که به این محصول بخورد.

    • - Choose a name that fits this product.
    • - محصول جنبی

    • - a subsidiary product
  • فرآورده‌ کشاورزی
  • فونتیک فارسی

    mahsool
  • اسم
    crop, yield, produce, harvest
    • - باران محصول خوبی را نوید می‌دهد.

    • - The rain betokens a good crop.
    • - محصول فراوان

    • - a bounteous harvest
    • - امسال محصول خیار خیلی عالی بوده است.

    • - This year we are having a bumper crop of cucumbers.
  • نتیجه، پیامد
  • فونتیک فارسی

    mahsool
  • اسم
    result, outcome, consequence
    • - محصول بحث آن‌ها هنوز مشخص نیست.

    • - The outcome of their discussion is still unknown.
    • - نابینایی او محصول تصادف است.

    • - His blindness is the result of an accident.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد محصول

ارجاع به لغت محصول

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محصول» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/محصول

پیشنهاد بهبود معانی