آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مخزن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / makhzan /

reservoir, store, storage, bulb, depot, warehouse, depot, magazine, storehouse, receptable, tank, repository, accumulator, barrel, canister, bomb, bunker, bay

reservoir

store

storage

bulb

depot

warehouse

depot

magazine

storehouse

receptable

tank

repository

accumulator

barrel

canister

bomb

bunker

bay

خزینه، انبار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جریان تنظیم‌شده‌ی آب از مخزن به لوله‌ها

the controlled flow of water from the reservoir into the pipes

مخزن را دوباره پر از آب کردن

to renew water in a tank

نمونه‌جمله‌های بیشتر

ذخیره‌ی روبه‌کاهش آب در این مخزن باعث نگرانی ساکنان شده است.

The dwindling supply of water in the reservoir has caused concern among residents.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مخزن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت مخزن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مخزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخزن

لغات نزدیک مخزن

پیشنهاد بهبود معانی