آخرین به‌روزرسانی:

مسافر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mosaafer /

traveler, passenger, wayfarer, peregrinator, commuter, pilgrim, tourist, tripper, voyager, journeyer, out-of-towner, peregrine

سفرکننده، سیاح، توریست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

یک قایق پر از مسافر

a full boatload of passengers

کشتی بیست خدمه و نود مسافر داشت.

The ship carried a crew of twenty and ninety passengers.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

مسافر تنها

a lone traveler

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مسافر

  1. مترادف:
    سفرکننده
  1. مترادف:
    توریست جهانگرد سیاح مهاجر

سوال‌های رایج مسافر

مسافر به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «مسافر» در زبان انگلیسی به traveler (در انگلیسی آمریکایی) یا traveller (در انگلیسی بریتانیایی) ترجمه می‌شود.

«مسافر» به فردی گفته می‌شود که برای مدتی از محل زندگی یا موقعیت فعلی خود دور شده و به مقصدی دیگر، موقتاً یا برای مدتی مشخص، حرکت می‌کند. هدف سفر می‌تواند بسیار متنوع باشد؛ از گردشگری و تفریح گرفته تا کار، تحصیل، درمان یا زیارت. مسافرت، چه در گذشته‌های دور با کاروان‌ها و کشتی‌ها انجام می‌شد و چه امروزه با هواپیما، قطار یا خودرو، همواره بخشی از زندگی انسان‌ها بوده و تجربه‌ای ارزشمند از مواجهه با فرهنگ‌ها، مناظر و موقعیت‌های تازه به شمار می‌رود.

ویژگی مشترک همه‌ی مسافران، جست‌وجوی تغییر و تجربه‌ی محیطی متفاوت است. مسافر در جریان سفر، با چالش‌هایی همچون تطبیق با شرایط جدید، برقراری ارتباط با افراد ناآشنا، و گاه مدیریت فاصله از خانه یا خانواده مواجه می‌شود. این چالش‌ها در عین حال فرصت‌هایی برای رشد شخصی، افزایش استقلال، و گسترش دیدگاه فرد نسبت به جهان فراهم می‌کنند. تجربه‌ی سفر به بسیاری از افراد کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسند، از روزمرگی فاصله بگیرند و با نگاهی نو به زندگی بازگردند.

در ادبیات، هنر و حتی عرفان، مسافر اغلب نمادی از جوینده‌ی حقیقت، دانش، یا معنا معرفی می‌شود. این استعاره در بسیاری از آثار کلاسیک و مدرن دیده می‌شود، جایی که مسافرت نه‌فقط یک حرکت فیزیکی، بلکه سفری درونی برای کشف خود و جهان است. از «سفرنامه»های قدیمی گرفته تا رمان‌های معاصر، مسافر همواره شخصیتی کنجکاو، تحول‌پذیر و گاهی در جستجوی رهایی به تصویر کشیده می‌شود. همین نگاه باعث شده واژه‌ی «مسافر» بار معنایی عمیقی داشته باشد که فراتر از معنای ظاهری آن است.

از نظر اجتماعی و اقتصادی، مسافران نقشی مهم در پویایی جوامع دارند. صنعت گردشگری، حمل‌ونقل، هتلداری، و بخش‌های مربوط به خدمات شهری تا حد زیادی به حضور و جابه‌جایی مسافران وابسته‌اند. شهرهایی که پذیرای مسافران بیشتری هستند، معمولاً در زمینه‌ی فرهنگ، اقتصاد و زیرساخت‌ها نیز رشد سریع‌تری را تجربه می‌کنند. همچنین، مسافران به‌نوعی پیام‌آوران فرهنگ‌ها محسوب می‌شوند که با خود زبان، آداب، و دیدگاه‌های متنوعی را جابه‌جا می‌کنند.

«مسافر» تنها کسی نیست که مکانی را به مقصدی دیگر ترک می‌کند، بلکه انسانی است در مسیرِ کشف، یادگیری، و تغییر. هر مسافر داستانی برای گفتن دارد، تجربه‌ای برای انتقال، و نگاهی برای گسترش مرزهای ذهن. مسافرت، چه دور و چه نزدیک، فرصتی است برای فاصله‌گرفتن از عادت‌ها، و بازگشت با ذهنی گشوده‌تر و روحی پخته‌تر.

ارجاع به لغت مسافر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مسافر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسافر

لغات نزدیک مسافر

پیشنهاد بهبود معانی