disaster, tragedy, curse, blight, scourge, catastrophe, plague, suffering, cataclysm, woe, affliction, calamity, tragic loss, tribulation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تعصب بیجا بزرگترین مصیبت جوامع عقبافتاده است.
Intolerance is the greatest curse of backward societies.
خانواده دچار یک مصیبت دیگر شد.
The family was struck by another tragedy.
کمالگرایی میتواند هم نعمت و هم مصیبت باشد.
Perfectionism can be both a blessing and a curse.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مصیبت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مصیبت