مناسب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سازگار، هماهنگ، شایسته، درخور، قابل

فونتیک فارسی

monaaseb
صفت
appropriate, proper, suitable, fitting, befitting, well, decent, congruous, apposite, right, opportune, due, meet, germane, apt, apropos, felicitous, fit, feasible, likely, becoming, convenient

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- اتاقی مناسب برای کار کردن

- a congruous room to work in

- رفتار مناسب یک آقا

- behavior becoming of a gentleman
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مناسب

ارجاع به لغت مناسب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مناسب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مناسب

پیشنهاد بهبود معانی