زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

منظم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / monazzam /

regular, well-organized, tidy, taut, trim, methodical, systematic, neat, orderly, steady, straight

regular

well-organized

tidy

taut

trim

methodical

systematic

neat

orderly

steady

straight

مرتب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

حفظ ارتباط منظم با خانواده و دوستان برای رفاه عاطفی مهم است.

Maintaining regular contact with family and friends is important for emotional well-being.

او فردی منظم است.

He is a methodical person.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منظم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت منظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منظم

لغات نزدیک منظم

پیشنهاد بهبود معانی